برای نفسم می نویسم
 
دل نوشته های پرنده مهاجر
 
 

 

براي تو اي نفسم...
اين چند خط را مي نويسم...
چقدر زجرم دادي ...
چقدر مرا اندوهگين و پريشان كردي و زندگيم را سخت كردي...
اي نفس تا كي آخر، اي نفس ....
مرا با گناه هلاك مي كني .... و با اشتباه خسته ...
آيا از دنيا و زينتهايش سيرنمي شوي و دست برنمي داري...
مرا با دنيا و زينتهايش رها نكن ... زيرا روزي از اين دنيا سفر خواهي كرد
هرروز به اميد فردايي كه مي آيد مي نشيني و فردا منتظرفرداي بعدي...
و هر روزي كه مي گذرد به اجل نزديكتر مي شوي...
تا كي نافرماني خدا را مي كني؟
و تا كي اي نفس غافل هستي و به لهو و لعب مي پردازي؟
آيا گمان مي كني كه با وعده ها ،غفلتها و كارهاي بيهوده، سعادت خوشي و شادماني را از خدا هديه مي گيري...
نه، هزاران بار نه.......
آيا انسان در اين دنياي فاني و حقير مي تواند به شادماني و سعادت برسد؟؟!!
آيا انسان با چيز فاني به خوشختي مي رسد؟؟
آيا انسان با خوشي كوتاهي كه به دنبال آن غم اندوه است شادمان مي شود؟؟
آيا انسان از گناه زايل و لذت زودگذر لذت مي برد؟؟
نه به خدا قسم من از هر كسي بهتر تو را مي شناسم..
تو به لذت فاني راضي نمي شوي...
و نه دنياي فاني...
زيرا عاقل براي چيز فاني سعي و تلاش نمي كند حتي اندكي از نيرويش را براي آن به كار نمي برد...
بلكه مطمئنا به چيز باقي طمع دارد...
آنگاه كه براي چيزي تلاش و كوشش كردي، اي نفس ثمره و نتيجه آنرا مي بيني...
دنيا گذرا است ... و زينتها و خوشي هايش و امتحانات و هرچه درآن است فاني مي باشند..
(
كل من عليها فان)
حتي تو اي نفس فنا خواهي شد و مي ميري.. و چه به ارث گذاشتي و چه اندوخته كردي و براي بعد از مرگ چه اعمالي انجام داده اي؟؟
اي نفس به خدا قسم تو براي من با ارزشي...
زيرا با تو و از طريق عمل تو .... شقاوت و خواري يا سعادت و خوشبختي من مشخص مي شود...
بوسيله تو اي نفس.... وارد آتش سوزان خواهم شد
و بوسيله تو اي نفس.... وارد بهشتي مي شوم كه به پهناي آسمان و زمين است
توبه كن اي نفسم توبه كن... قبل از آنكه ديگر نتواني توبه كني.....
آن هنگام كه از معاصي و هوي و لهو دست كشيدي .... طعم حقيقي خوشي و راحتي را در پرتو ايمان و ياد خداي رحمان مي چشي...
تو خوب مي داني كه گناه باعث غم و اندوه ، مشكلا ت و زندگي سخت مي شود چنانچه خداوند متعال فرموده:
((
ومن اعرض عن ذكري فان له معيشة ضنكا))
به سوي خدا رو كن ، گناه و بيهودگي ديگر كافي است...
هرچه كردي ديگر كافي است ... عصيان و هوي ديگر كافي است
تو را ندا مي دهم ... ازتو خواهش مي كنم ... براي بازگشت به سوي خداوند عزوجل
همانا فرصت از دست رفت .... با توبه و عزمي استوار و با عبادات خويش روي آور... به سوي آمرزنده مهربان...
زمان بازگشتت فرا رسيده ... زمان بازگشتت فرا رسيده ...
فرصت از دست مي رود.!!!!

 



fifa2012 pes2012




درباره وبلاگ


این پرنده مهاجر همیشه عاشق پرواز حالا با بالی شکسته میخونه چه غمگین آواز توی یک هجرت جمعی دست بیرحمه صیاد اونو از جفتش جدا کرد با تنهایی آشنا کرد نجوای دو جفت عاشق روی شاخه های تنها شعری عاشقانه بود صدای قشنگ بالش تو فضای بی کرانه بهترین ترانه بود حالا تنها حالا خسته با دلی از غم شکسته بی صدا تر از همیشه با خودش تنها نشسته با صدای غم گرفتش شعر تنهایی میخونه سوز غمگین صداشو اونی که تنهاست میدونه ************* از اینکه به کلبه درویشی من اومدین بسیار خوشحالم. من نیما متولد 1366هستم
نامه يكي از جوانان عسلويه به رئيس جمهور
بهار نو ستارهای فراموش نشدنی احساس شیر باش. دکلمه بهترین راه ها برای فرار از بد بوی بدن پشیمان باش برگرد یارانه پیامک های فلسفی اس ام اس های فلسفی توووووو دیابت چیست و چگونه باید با آن مقابله است ؟ چگونه با آلزایمر مقابله کنیم ؟ چگونه از افزایش کلسترول خون جلوگیری کنیم ؟ در هنگامی که فردی مواد سمی می خورد چگونه از جذب مواد مسموم کننده جلوگیری کنیم ؟ صول مذاکره و چگونه خوب حرف بزنیم ؟
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دل نوشته های پرنده مهاجر و آدرس nima1366.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان